ماتیکان

متفاوت داستان بخون !

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان کوتاه کیوسک تلفن» ثبت شده است

 

دَر کیوسک تلفن را باز می کند . با شک و تردید گوشی را بر می دارد. از شیشه نگاهی به صندلی درون پارک می اندازد. دیر کرده . بدون معطلی شماره را می گیرد